معضلات بزرگ مسیحیت تبشیری در استفاده از علم روانشناسی
فرقه مسیحیت تبشیری همانند سایر فرقههای انحرافی دنیا، بهزعم خود از علم روانشناسی سو استفادههای بیشماری کرده است. روسای فرقه مسیحیت تبشیری با استفاده از فنون کاربردی سطح پایین علم روانشناسی، افراد را جذب فرقه مینمایند.
فرقه مسیحیت تبشیری همانند سایر فرقههای انحرافی دنیا، بهزعم خود از علم روانشناسی سو استفادههای بیشماری کرده است. روسای فرقه مسیحیت تبشیری با استفاده از فنون کاربردی سطح پایین علم روانشناسی، افراد را جذب فرقه مینمایند
جریان تبشیر برای استفاده ابزاری خود از این گرایش علمی، سه شاخصه مهم واصلی را تعیین کرده و با توجه ویژه به این سه شاخصه، از علم روانشناسی استفاده میکند.
اولین شاخصه در علم روانشناسی مطلوب فرقه مسیحیت تبشیری، کتاب مقدس است. آنان با استفاده از تعالیم انحرافی و بعضاً جعلی، باهم پوشانی علوم روانشناسی، علاوه برجذب افراد، آنان را در مسیر گمراهی هدایت میکنند. به تعبیر دیگر با استفاده از مطالب کتاب مقدس و علم روانشناسی به افراد آسیبدیده اجتماعی مانند معتادان و دختران فراری و امثالهم مشاورههای انحرافی و اشتباه میدهند. درحالیکه بنابر گفته خودشان، برخی مطالب کتاب مقدس بسیار خشونت زا و تنشآفرین است که هیچ استفاده مؤثری در امر تبلیغ و تبشیر نمیتواند داشته باشد.
دومین شاخصهای که باید از آن در کنار علم روانشناسی استفاده بکنند، دانش امروزی است. بر اساس تجربیات آزمایشگاهی و تحقیقات علمی ناقص و ناکارآمد، فرقه مسیحیت تبشیری درصدد است که از این طریق افراد آسیبدیده ازنظر روحی و روانی را درمان کند. استفاده از دانش علوم تجربی بهتنهایی جوابگوی مشکلات و معضلات پیروان فرقه مسیحیت تبشیری نبوده و روزبهروز بر آمار بیماران روحی و روانی مسیحیان تبشیری افزوده میشود و آنها تبدیل به موشهای آزمایشگاهی شدند که در اختیار محققان و دانشمندان غربی قرارگرفتهاند.
سومین شاخصه برای استفاده از علم روانشناسی کمکهای روحالقدسمی باشد. فرقه مسیحیت صهیونیستی برای انجام هر چهبهتر فرایند مغزشویی مخاطبین خود، از این حربه استفاده میکند و بهصورت کاملاً خیالی و توهمی، تعالیمی که خارج از دایره عقل و منطق است به آنان القاء میکند.
ازنظر آنان، روحالقدس بهعنوان یک کمکرسان معنوی میتواند بسیار از خلأهای معنوی و روحانی افراد را برطرف کند و بهاصطلاح مرسوم در فرقه مسیحیت تبشیری از روحالقدس پر میشوند درحالیکه در حقیقت زندگی مسیحیان تبشیری چنین حقیقتی به وقوع نپیوسته است و بهصورت کاملاً خیالی و انتزاعی با این مسئله دستوپنجه نرم میکنند.
فرقه مسیحیت تبشیری با توجه به این سه شاخصه و همراه با تکنیک های صرفاً کاربردی علم روانشناسی، در امر جذب و مغزشویی توانسته افراد را به جرگه گمراهی فرقه هدایت کند و از این طریق پیروان خود را مشابه عروسکِ بازیهای بچهگانه تحت کنترل خود قرارگرفته است.
در کنار این موارد نباید از یاد برد که جریان تبشیر در سالهای اخیر از علم روانشناسی برای ترویج تفکری خاص به نام انجیل کامیابی و ثروت نیز بهره گرفته است. این نوع استفاده از دانش روانشناسی نیز معضلی جدید برای مسیحیت تبشیری است که اختلاف بسیاری میان اعضای این فرقه به وجود آورده است و هر ورز موافقین و مخالفین آن علیه یکدیگر و سوءاستفادههای ناشی از آن به افشاگری میپردازند که بررسی آن مطلبی جداگانه میطلبد.
- ۹۸/۰۶/۲۴